آبنبات تلخ

part:۵۰
کوک : اونور عروسیه؟
لینا : کو کجا
ته : اونجا
هانی : خدا خودت کمک
ته : داشتیم حرف میزدیم که صدای خنده اومد
لیوناپریل : خوش اومدین عزیزانم
کوک : واو مادام زیباتر از قبلین ولی زخم صورتتون
لیوناپریل : خفه شو
ته : کوک وقته دلقک بازی نیست
کوک : باش
لینا: خواهرمو ول کن چی میخوای
لیوناپریل : دخترم اروم اروم
هانی : بنال
لیوناپریل : درست صحبت کن وگرنه جون اینو میگیرم
هانی : باشه باشه غلط کردم کاری با سوبین نداشته باش
لیوناپریل : حالا شد
کوک : نمیگی چی میخوای
لیوناپریل : چرا اول تو و هانی عقد میکنین
کوک : یعنی چی چی به تو میرسه
لیوناپریل : بی خیال میخوام خوش باشین
کوک : نمی.....
هانی: باشه
لینا : هانی
هانی : اگه ته باندشو میده تو جونتو خب منم میتونم شوهر کنم تازه با کسی که دوسش دارم دیگه چه بهتر
ته : واقعا
ته : همینجور داشتیم حرف میزدیم که صدای جیغ اومد
لینا : برگشتم دیدم آهن داقو رو دست سوبین گذاشتن
لینا : جیغغغغغغغ نه نکن آبجیم نهههه ( با گریه و دادو بیداد)
لیوناپریل : خب میز عقد منتظره
هانی : کوک بیا
کوک : باشه باشه
سرمیز عقد : عاقد : خانوم پارک هانی آیا حاضرین شمارو به عقد آقای جانگ کوک در بیاورم
هانی : بله
عاقد : آقای جانگ کوک آیا حاضرید شمارو بع عقد خانوم پارک هانی در بیاورم
کوک : بله
عاقد : بدین وسیله شمارا زن و شوهر اعلام مینمایم
لینا : خب بیا تموم شد اینا زنو شوهر شدن آبجیمو بده
لیوناپریل : فکر کردی همینجا تمومه برو بابا فکر کردم باهوشی
ته : دیگه چه زهرماری میخوای ( اولشو آروم گفت ولی بعد داد کشید )
کوک : تهیونگ آروم باش باشه
لیوناپریل : هام من یچیم میخوام
همه : چی
لیوناپریل : جونتو
کوک : لعنتی جون کیییی( با داد)
لیوناپریل : آقای کیم تهیونگ شما عزیز ترین بچمو از من گرفتین اون کوچیک ترین بچم بود شما اونو کشتین منم عزیز ترین فردتون رو میکشم مگه نه خانوم لینا
لینا :ت.....تو .......درازای .......آ....آزادی .....خ....خوا...خواهرم .....جو...جونمومیخوای؟
لیوناپریل : عاره دختر جون
دیدگاه ها (۰)

آبنبات تلخ

آبنبات تلخ

part:49لینا : یعنی اگه اینو بخواد بهش میدی؟ته : معلومه کوک: ...

۱: نفهمیدم چی گفتی ولی هرچی گفتی باشه😂۲: والا نمیدونم چی بود...

قلدر مدرسه ( پارت ۹ )

آبنبات تلخ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط